باهات قهرم.

دیروز؛ گند ترین، گوه ترین، کثافت ترین و حال بهم زن ترین روز سال بود‌. همه جوره ها همه جوره. دیشب انقد گریه کردم که واقعا حالم خیلی خیلی بد بود. همه چی با هم قاطی شده بود.

امروزم فکر کنم اردو کنسل نیست دیگه و من نمیخوام برمممممم حالم بده احساس میکنم یه درد و غم عمیقی روی دلمه:))))

همش بخاطر فک کردن به اوضاع بقیه، دلتنگی، دوست داشتن زیاد، یه سری رفتارای دوستام که برای حرص دادن منه، هست. دیروز واقعااااا روز گوهی بود.

امروز تانی نمیاد اردو و این بدترین قسمته بدترین قسمت. به طوریکه دیشب که شنیدم نمیاد تو خوابم، داشتم خواب میدیدم که داشتم راضیش میکردم بیاد و اینا و واقعا انگار برام کابوس شده بود.

ینی واقعا تا دیشب شنیدم نمیاد، از قبلشم حالم خیلی خیلی بد بود و واقعا دیگه زدم زیر گریه و دیگه نمیدونم آخرش چجوری خوابم برد:))))

امروز آخرین امتحان ترم اوله انشالااااا دیگه مغزم ته کشیده.

کاش اردوی امروز کنسل بشه کاششششششش.

بابا این اولین و آخرین اردوییه‌ که ما میخوایم بریم امسالم که سال آخرمونه‌ سال دیگه دیگه کسی با کسی نمیمونه بازم این تانی نمیادددددد خدایا منو گاو کن